ماهیچه‌هایی که تنبل بار آمده‌اند فریاد می‌کشند و روی تشکچه‌هامان عرق می‌ریزیم. آه و ناله‌مان که بلند می‌شود مربی جواب می‌دهد که اشکال نداره، تازه از وقتی که دردتون بگیره کار شروع میشه». شاید ورزش یادم بدهد که دردهایم را دوست داشته باشم، با افتخار و بدون این همه سر و صدا در آغوش بگیرمشان و حوصله کنم تا بزرگم کنند. 

«چیزی نمانده بود که پر در بیاورم»

«اگر که مرغک زاری از آشیانه بیافتد»

«منم و ردای تنگی که به جز من‌اش نگنجد»

افتخار ,سر ,صدا ,آغوش ,باشم، ,داشته ,این همه ,بدون این ,و بدون ,همه سر ,سر و

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

server دوریس دکوراسیون ترفندهای کامپیوتری خانه زیبا ویلا در سهیلیه و کردان 5040 تربت حیدریه تایل چرمی اداره اوقاف و امور خیریه سردشت دبیرستان(مقطع دوم متوسطه)دخترانه الوند-کرج درهم و برهم