روزهای آخر سال‌م بی‌برنامه و خودانگیخته و پرهرج‌و‌مرج می‌گذرند. باید همین‌طور باشد. وضعیت ایده‌آل من برای اسفندماه، بی‌هدف و بدون وظیفه و چارچوب بودن است تا بشود در این احساس تعلیق شناور ماند. در این حالی که انگار وقت دارد تمام می‌شود، برای خیلی کارها دیگر دیر شده اما هنوز هم به نقطه‌ٔ شروع نرسیده‌ایم. کدام کارها در اولویت است؟ آن‌هایی که شب عیدی حالم را خوب می‌کند. دویدن و آشفتگی‌ش را دوست دارم به شرط آنکه گاهی کنار بایستم و تب و تاب آدم‌ها را تماشا کنم و طبیعت را که به همان سرعت و جدیت دنبال رخت و لباس نوست. واقعیت این است که خیلی زود سال و ماه جدید هم بخشی از یک چرخهٔ روزمرهٔ پرتکرار می‌شود. ماراتن دیدوبازدید و سفر در بازه‌ای که چندمیلیون نفر دیگر همزمان با ما در سفرند به هر طریق می‌گذرد و سیزده‌به‌در‌ها که عجیب دلگیراند. قبل از اینکه به خودمان بیاییم و سال نو را با طرحی نو شروع کنیم، پرتاب شده‌ایم به اواخر فروردین و ماه‌های بهار هم که همیشه برای رفتن عجله دارند. من اما وقفه‌ای را که قبل از اولین روزها و در آن اولین روزها دست بدهد دوست دارم. این اشتیاق و هول‌ و ولای شروع دوباره را هم. خیالِ از نو شروع کردن برایم شیرین است حتی اگر در نهایت کمتر چیزی درست و حسابی تغییر کند. مگر همین وقت‌ها نیست که انگار واقعاً زنده‌ایم؟ وقتی منتظریم و اشتیاق آمدن چیزی یا کسی را داریم و برای آمدنش با چه شوری خودمان را مهیا می‌کنیم.

«چیزی نمانده بود که پر در بیاورم»

«اگر که مرغک زاری از آشیانه بیافتد»

«منم و ردای تنگی که به جز من‌اش نگنجد»

هم ,نو ,کارها ,خیلی ,چیزی ,روزها ,دوست دارم ,را که ,قبل از ,در این ,اولین روزها

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروش مخزن آب پلی اتیلن - مخزن پلاس ارائه ی بهترین نوع هود و گاز مای آرایش | مقایسه محصولات آرایشی پنجم یار ftest مواد مهندسی ایمن بتن M.I.C co امیرکبیر سردار ایران امام طرید فروشگاه آنلاین آیفون صوتی و تصویری مرجع مطالب علمی دانشجویان